جایزه صلح نوبل؛ پاداشی برای برادری ملت ها یا ابزاری سیاسی؟!-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛

جایزه صلح نوبل؛ پاداشی برای برادری ملت ها یا ابزاری سیاسی؟!

حمایت غرب از اعطای نوبل صلح به محکوم امنیتی ایرانی یادآور مواردی همانند آنگ سان سوچی میانماری است که جنایت روهینگیا را به راه انداخت. نوبل صلح فعال مخالف ایرانی همچنین یادآور برخی فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی است که با وجود نداشتن ارزش هنری، جوایز مهمی را صرفاً به دلیل نمایش محتوای ضد ایرانی خود درو می‌کردند.
بشیر اسماعیلی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۴ - ۱۵ مهر ۱۴۰۲ - 2023 October 07
کد خبر: ۲۰۷۲۶۵

سیاست ورزی نوبل در اعطای جایزه صلح

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ آلفرد نوبل، شیمیدان و مخترع سوئدی با اختراع دینامیت موجب مرگ و معلولیت هزاران نفر در جنگ ها شد، به نحوی که به وی لقب «تاجر مرگ» دادند. گفته می‌شود عذاب وجدان ناشی از این اختراع مرگبار نوبل را واداشت  ثروت سرشار خود را به جایزه‌‌ای برای ترویج صلح در جهان اختصاص دهد.

به نظر می‌آید موضوعات مربوط به زنان یکی از شکاف ‌های داخلی و غرب به عنوان پروژه ای در راستای براندازی آن را شناسایی کرده است


جایزه صلح نوبل اما مانند بیشتر ابداعات غرب در قرون اخیر ظاهری انسانی و حقوق بشری دارد که در عمل، در خدمت قدرت و ثروت قرار گرفته است. نوبل در اصل بایستی به افرادی اعطا شود که برای گسترش صلح و حقوق بشر در جهان تلاش کرده‌اند، اما در واقعیت با اعطای این جایزه به افرادی نظیر مقام های رژیم صهیونسیتی، رؤسای جمهور آمریکا و برخی شخصیت‌های سیاسی که صرفاً مخالف دولت‌های ناهمسو با غرب بوده‌اند، اعتبار جایزه به شدت زیر سؤال رفته است و امروزه اهمیت و جایگاه گذشته خود را از دست رفته می‌بیند.


انتشار خبر اختصاص جایزه اصلی نوبل به یک محکوم امنیتی ایرانی در جهان با حاشیه هایی مواجه شد. بعد از یک حقوقدان زن ایرانی، این محکوم امنیتی دومین زن ایرانی است که برنده جایزه نوبل می‌شود.


وی همسر یکی از اپوزیسیون خارج نشین است که نقش محوری در هماهنگی فعالیت‌های ضد ایرانی غرب علیه مردم کشورمان داشته است. این محکوم امنیتی و همسرش از حامیان تحریم ایران بوده‌اند و در پوشش حمایت از حقوق بشر و حقوق زنان به طراحی بحران‌های امنیتی در راستای اعمال فشار غرب علیه ایران پرداخته‌اند.


به نظر می‌آید موضوعات مربوط به زنان یکی از شکاف ‌های داخلی و غرب به عنوان پروژه ای در راستای براندازی آن را شناسایی کرده است. آشوب ‌های داخلی یک سال گذشته که این روزها تلاش ها برای اجرای مرحله دوم آن با شکست مواجه می‌شود، در این راستا تعریف شده است. این جریان با القای شرایط موهوم تبعیض علیه زنان در ایران و بزرگنمایی برخی محدودیت‌ها و معضلات، نارضایتی القایی زنان را که به آتش زیر خاکستر تبدیل ‌شده است، در بزنگاه های حساسی مانند شهریور شعله ور می کند تا آتش آن دامن کشور را بگیرد.


شاید به همین دلیل باشد امروزه تعداد زنان فعال در اپوزیسیون مورد حمایت غرب بیشتر از مردان است. حتی در برهه ای شنیده می‌شد دختر رضا پهلوی قرار است از صنعت مد به سیاست آورده تا جایگزین پدرش در کارزاری که به راه افتاد بود، شود.


در همین راستا اعطای جایزه نوبل به محکومی امنیتی را می‌توان تلاش سیاسی برای پیشبرد پروژه مذکور و تنفس مصنوعی به جنبش در حال مرگ مدعی آزادی قلمداد کرد.

 
البته میان دشمنان غرب، ایران تنها کشوری نیست که به خالفانش جایزه نوبل اختصاص داده می‌شود؛ دالایی لاما رهبر تبتی مخالف حکومت چین و لیا شیائوبو یکی از مخالفان چینی به دریافت این جایزه نائل شده‌اند.


نوبل برای اعمال فشار علیه بلاروس به عنوان متحد روسیه، به آلس بیالیاتسکی یکی از معارضان بلاروس نوبل اعطا کرد. پیش تر و در پایان دوران جنگ سرد نیز میخائیل گورباچف به پاس سوق دادن شوروی به سمت فروپاشی و شکست در برابر آمریکا، این جایزه را از طرف دوستداران غربی خود دریافت کرده بود.

میان دشمنان غرب، ایران تنها کشوری نیست که به خالفانش جایزه نوبل اختصاص داده می‌شود؛ دالایی لاما رهبر تبتی مخالف حکومت چین و لیا شیائوبو یکی از مخالفان چینی به دریافت این جایزه نائل شده‌اند


اما در میان موارد سیاسی جوایز نوبل، مورد آنگ سانگ سو چی در میانمار نمونه‌ای از حمایت پله به پله غرب از مخالفی سیاسی تا به قدرت رساندن وی است. سان سوچی حدود 21 سال در حبس خانگی در میانمار به سر برد تا درنهایت با فشار بین‌المللی آزاد شد و آزادی اش مورد استقبال بسیاری کشورهای غربی و سازمان های بین المللی قرار گرفت.

 


سوچی توانسته بود در سال ۱۹۹۱ میلادی جایزه صلح نوبل را کسب کند. آزادی وی از حصر خانگی به عنوان فعال طرفدار دموکراسی غربی مورد حمایت سازمان‌های جهانی مانند سازمان عفو بین الملل، بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد، وزیر امور خارجه ژاپن و باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا قرار گرفت.


اوباما در بیانیه‌ای اعلام کرد: هرچند رژیم میانمار کوشید این فعال مخالف سیاسی را با حبس خانگی از صحنه سیاست دور نگاه دارد، اما وی با شجاعت هر چه تمام تر برای برقراری دموکراسی و ایجاد تغییرات عمده در میانمار تلاش کرد.


اما بعد از به قدرت رسیدن سوچی، کشتار گسترده و وحشیانه مسلمانان روهینگیا در میانمار رخ داد تا هر آنچه درباره حمایت وی از حقوق بشر و دریافت نوبل صلح در اذهان شکل گرفته بود، رنگ ببازد‌.


اینک حمایت گسترده مقام های سیاسی و بین‌المللی در غرب از نوبل صلح محکوم امنیتی ایرانی یادآور مواردی همانند آنگ سان سوچی است. نوبل صلح این فعال مخالف ایرانی همچنین یادآور برخی فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی است که با وجود نداشتن ارزش هنری، جوایز مهمی را صرفاً به دلیل نمایش محتوای ضد ایرانی خود درو می‌کردند.

 

ارسال نظر